فاصله
از من خبری نیست تو را
ای سفر کرده ی من ... چه کسی برد تو را
که بسازد با دلت ساز و نوا ؟؟؟
بنوازد شور آفاق را .....
که بگویید دل او تنها نیست
آخر او به چشم تو چیست ؟؟؟
من اگر می گویم تنهایم ...
هوس بوسه ز دریا دارم ...
تو که مردابی مرا گوش بده
ساقی من شو مرا نوش بده
مست خواهم شد از این باورها
که تو خواهی آمد گم شوند خاطره ها
آه اکنون خبری نیست تو را
هدفی نیست فقط فاصله ایست جاده را